به طور معمول در آغاز شب می خفت و در فرجام آن بر می خواست گاه برای انجام دادن کار مردم، شب زود نمی خوابید.به پهلوی راست می آرمید و دست راستش را زیر گونه راست خویش می نهاد و می فرمود:« آفریدگار مرا در روزی که بندگانت را بر می انگیزانی از عذابت در امان نگه دار» چون برای خفتن به بستر می رفت می فرمود: «ای آفریدگار، به نام تو زنده ام و می میرم» دستانش را برابر صورتش می گرفت و سور های ناس و فلق و توحید را می خواند و بردستانش می دمید سپس چون می خفت بیدارش نمی کردند تا خود بیدار شود.هرگاه از خواب بر می خواست پروردگار را سجدا می کرد.
(کافی جلد 3 صفحه 323 )
به نازم ماه شعبان را که با شادی قرین باشد
در او میلاد عباس و حسین و ساجدین باشد
به نیمه چون رسد شعبان مه اش تابنده تر گردد
چرا چون چشم زهرا روشن ز روی پسر گردد
شعف در نیمه شعبان به قلب عاشقان باشد
جهان در انتظار مهدی صاحب الزمان باشد
رفقا مناجات شعبانیه در این ماه فراموش نشه
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صدآمد نود هم پیش ماست
از مناره پنج نوبت پرخروش
نام احمد با علی آید به گوش
روز و شب گوییم با آوای جلی
اکفیانی یا محمد یا علی
بعثت رسول و عشق و مهربانی مبارکباد
شهادت امام کاظم را به ولی عصر و مقام معظم رهبری و همه ارادتمندان به حضرتش تسلیت عرض میکنم.
14 سال یک شخصیت خیلی محترم که نمیگم امام، فرزند پیغمبر از سلاله حضرت زهرا که بود، در زندان باشد حتی تظاهراتی، تحصنی بر علیه حکومت وقت صورت نگرفت.
حتی نقل میکنند امام را از مدینه با غل و زنجیر بردند ولی هیچکس ککشم نگزید با اینکه میدونستند او کسی نیست که کاری خلاف دین و شرع انجام دهد.
دلیل این همه سکوت چیه!؟ چرا دادشون در نیومد؟
نه 1سال نه 2 سال 14 سال زندانی ؛و مردم دنبال امرار و معاش و دنبال آسایش و آرامش،
ولی امام داخل زندان زیر تازیانه ها ،با این همه وجود نفرین نکرد حتی دعا برای مومنین میکرد.
اینجاست حکمت فرازهایی از زیارت جامعه کبیره را میفهمیم:
امامان آمدند تا طیبا لخلقنا و طهارة لأنفسنا و تزکیة لنا و کفارة لذنوبنای ما باشند.
راوی می گوید: نزد پیامبر گرامی با لباس ژولیده نشسته بودم.حضرت از من پرسید: دارایی داری؟ عرض کردم آری ای فرستاده خدا،از هر نوعش دارم فرمود:هنگامی که پروردگار به تو دارایی میدهد، باید تأثیرش در زندگی دیده شود.(سنن ترمذی ج3 ص245)
پیامبر خود به آیینه و آب می نگریست و موهایش را شانه می زد. افزون بر آراستگی برای همسرانش،برای دوستانش نیز خود را می آراست.
عایشه میگوید:دیدم در پیاله آبی که در خانه بود خود را مینگرد و موهایش را مرتب میکند و میخواهد نزد دوستانش برود. بدو گفتم:پدرم و مادرم فدایت باد! تو پیامبر و بهترین آفریده هستی،به آب مینگری و خود میآرایی؟حضرت فرمود:خداوند دوست دارد هرگاه بندهای نزد دوستانش میرود، خود را بیاراید.(بحارالانوار ج16 ص249 ؛مکارم ج1 ص84 )